کد مطلب:276071 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:492

تشرف آیه الله العظمی نجفی مرعشی به محضر مبارک ولی عصر
در كتاب قبسات در شرح حال زندگی مرحوم آیه الله نجفی مرعشی آمده است كه این بزرگوار سه مرتبه خدمت باهر النور حضرت صاحب الزمان علیه السلام مشرف شده اند. به عنوان تیمن و تبرك، ترجمه یكی از تشرفات معظم له را كه حاوی نكاتی جالب و آموزنده است، برای خوانندگان عزیز نقل می كنیم. ایشان فرموده اند: در ایام تحصیل در نجف اشرف شوق زیادی به دیدار جمال مولایمان حضرت بقیه الله الاعظم - عجل الله تعالی فرجه الشریف - داشتم. با خویش عهد بستم كه چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله مشرف شوم، به این نیت كه جمال نورانی حضرت صاحب الامر علیه السلام را زیارت كنم



[ صفحه 35]



و به این فوز بزرگ نائل شوم. شب چهارشنبه سی و پنجم و یا سی و ششم بود، در آن شب رفتنم از نجف اشرف به تاخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود. نزدیك مسجد سهله خندقی بود، هنگامی كه به آنجا رسیدم، بر اثر تاریكی شب وحشت و ترس وجود مرا فرا گرفت، مخصوصا از جهت ازدیاد دزدها و قطاع الطریقها. ناگهان صدای پایی از پشت سر شنیدم كه بیشتر موجب ترس و وحشتم شد. برگشتم به عقب، سید عربی را با لباس اهل بادیه دیدم. نزدیك من آمد و با زبان فصیح گفت: ای سید، سلام علیكم. تا صدای او را شنیدم، ترس و وحشتم برطرف شد و سكون و آرامش خاطر پیدا كردم. برایم تعجب آور بود كه چگونه آن شخص در تاریكی شدید، متوجه سیادت من شد، و در آن لحظه از این مطلب غافل بودم. به هر حال سخن می گفتیم و می رفتیم. از من سوال كرد: قصد كجا داری؟ گفتم: مسجد سهله. فرمود: به چه نیت؟ گفتم: به قصد تشرف و زیارت ولی عصر علیه السلام. مقداری كه رفتیم، به مسجد كوچكی كه به مسجد زید بن صوحان شهرت دارد و در نزدیكی مسجد سهله است، رسیدیم. داخل مسجد شده نماز خواندیم. بعد از نماز، دعایی خواند، كان دیوارها و سنگها آن دعا را با او زمزمه می كردند. احساس انقلاب عجیب در خود نمودم كه از وصفش عاجزم. بعد از دعا،



[ صفحه 36]



سید فرمود: سید، تو گرسنه ای، چه خوب است شام بخوری. سپس سفره ای را كه زیر عبا داشت، بیرون آورد و در آن مثل اینكه سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز تازه بود كه گویی تازه از باغ چیده بودند، و آن وقت وسط زمستان بود و سرمای زننده ای بود و من متوجه به این معنا نشدم كه این آقا خیار تازه سبز را در این فصل زمستان از كجا آورده است. [1] .

طبق دستور مولا شام خوردم. سپس فرمود: بلند شو تا به مسجد سهله برویم. داخل مسجد شدیم، آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن بزرگوار انجام وظیفه می كردم و بدون اختیار نماز مغرب و عشاء را به آن عزیز اقتدا كردم و متوجه نبودم كه این آقا كیست. بعد از آن كه اعمال تمام شد، آن نازنین فرمود: ای سید، آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد كوفه می روی یا در همین جا می مانی؟ گفتم: می مانم. در وسط مسجد در مقام امام صادق علیه السلام نشستیم. به سید گفتم: آیا چای یا قهوه یا دخانیات میل داری آماده كنم؟ در جواب، كلام جامعی را فرمود كه در اعماق وجودم اثر گذاشت به گونه ای كه هر گاه یادم می آید، اركان وجودم می لرزد. فرمود: این امور از فضول زندگی است و ما از این



[ صفحه 37]



فضولات دوریم. به هر حال مجلس نزدیك دو ساعت طول كشید و در این مدت مطالبی رد و بدل شد كه به بعضی از آنها اشاره می كنم:

1 - در رابطه با استخاره سخن به میان آمد، سید عرب فرمود: ای سید، با تسبیح چگونه استخاره می كنی؟ گفتم: سه مرتبه صلوات می فرستم و سه بار می گویم: استخیر الله برحمته خیره فی عافیه. پس قبضه ای از تسبیح را گرفته می شمارم، اگر دو تا ماند، بد است و اگر یكی ماند، خوب است. فرمود: برای این استخاره مطلبی هست كه به شما نرسیده و آن مطلب این است كه هر گاه یكی ماند، فورا حكم به خوبی استخاره نكنید، بلكه توقف كنید و دوباره بر ترك عمل استخاره كنید. اگر زوج آمد، كشف می شود كه استخاره اول خوب است اما اگر یكی آمد، كشف می شود كه استخاره اول میانه است. به حسب قواعد علمیه باید دلیل می خواستم زیرا به جای دقیق و باریكی رسیده بودیم، ولی به مجرد این قول، تسلیم و منقاد شدم و در عین حال غافل بودم كه این آقا كیست.

2 - تاكید فرمودند بر تلاوت و قرائت این سوره ها بعد از نمازهای واجب: بعد از نماز صبح سوره یس، بعد از نماز ظهر سوره عم، بعد از نماز عصر سوره نوح (البته بعضی نقلهای دیگر دارد كه سوره عصر)، بعد از نماز مغرب سوره واقعه و بعد از نماز عشاء سوره ملك.



[ صفحه 38]



3- تاكید فرمودند بر خواندن دو ركعت نماز بین مغرب و عشاء كه در ركعت اول بعد از حمد، هر سوره ای خواستی بخوان و در ركعت دوم بعد از حمد، سوره واقعه را بخوان، و فرمود: كفایت می كند این نماز از خواندن سوره واقعه بعد از نماز مغرب چنان كه گفته شد.

4 - سفارش فرمودند كه: بعد از نمازهای پنجگانه، این دعا را بخوان: اللهم سرحنی عن الهموم و الغموم و وحشه الصدر و وسوسه الشیطان برحمتك یا ارحم الراحمین.

5 - سفارش فرمودند بر خواندن این دعا بعد از ذكر ركوع در نمازهای یومیه، خصوصا در ركعت آخر: اللهم صل علی محمد و آل محمد و ترحم علی عجزنا و اغثنا بحقهم.

6 - در تعریف و تمجید از شرایع الاسلام محقق حلی فرمودند: تمام مطالب آن مطابق با واقع است مگر كمی از مسائل آن.

7 - تاكید فرمودند به خواندن قرآن و هدیه كردن ثوابش به ارواح شیعیانی كه وارثی ندارند یا وارثی دارند و یادی از آنها نمی كنند.

8 - تاكید فرمودند بر تحت الحنك را از زیر گردن دور دادن و سر آن را در عمامه قرار دادن، چنانكه علمای عرب به همین شكل عمل می كنند، و فرمود: در شرع چنین وارد شده است.

9 - تاكید فرمودند بر زیارت سیدالشهداء علیه السلام.

10 - دعا در حقم فرمودند كه: جعلك الله من خدمه الشرع (خداوند تو را از خدمتگزاران شرع قرار دهد).



[ صفحه 39]



11- پرسیدم: نمی دانم آیا عاقبت كارم خیر است و آیا من نزد صاحب شرع مقدس رو سفیدم؟ فرمود: عاقبت تو بخیر وسعیت مشكور است و نزد صاحب شرع روسفیدی. گفتم: نمی دانم آیا پدر و مادر و اساتید و ذوی الحقوق از من راضی هستند یا نه؟ فرمود: تمام آنها از تو راضی اند و درباره ات دعا می كنند. استدعای دعا كردم برای خودم كه موفق باشم برای تالیف و تصنیف كتب. دعا فرمودند. مطالب دیگری رد و بدل شد كه مجال تفصیل و بیانش نیست. پس برخاستم كه از مسجد بیرون روم به خاطر حاجتی. آمدم نزد حوضی كه وسط راه قبل از خارج شدن از مسجد قرار دارد. به ذهنم خطور كرد كه امشب چه شبی است و این سید عرب كیست كه این همه با فضیلت است، شاید این آقا همان محبوب و معشوقم باشد. مضطرب شدم و برگشتم و آن گل زیبای نرجس خاتون را ندیدم و كسی هم در مسجد نبود. یقین پیدا كردم كه حضرت صاحب الزمان علیه السلام را زیارت كردم. مشغول گریه و زاری شدم و همچون مجنونی سرگردان در اطراف مسجد گردش می كردم و تا صبح چون عاشقی كه بعد از وصال مبتلا به فراق گشته است، واله و حیران بودم. هر گاه یاد آن شب می افتم، بهت زده می شوم.



[ صفحه 40]




[1] در آن زمانها وسايل ارتباطات ترابري اين قدر وسعت پيدا نكرده بود كه در همه فصول سال انواع ميوه ها در همه جا پيدا شود.